ویکی شیعه:شیوهنامه ویرایشی
هدف این شیوهنامه یکدستسازی روش نگارش مقالهها در ویکیشیعه است؛ چرا که این کار به آسانتر یافتن مقالهها، ویرایش آسانتر و آسانخوانی مقالهها کمک خواهد کرد.
ضابطههای زیر نه لزوماً بهترینها هستند و نه به هیچوجه حرف آخر را میزنند، اما اگر همگان از شیوهٔ یکسانی پیروی کنند استفاده از ویکیشیعه چه هنگام یافتن مقالهها، چه هنگام ویرایش آنها و چه هنگام خواندن مقالهها آسان میشود.
دستور فارسی
دستور خط در مقالات ویکیشیعه بر اساس مصوّب فرهنگستان زبان فارسی در کتاب «دستور خط فارسی» است.
املای برخی پیشوندها و پسوندها
املای برخی پیشوندها و پسوندهای فارسی به صورت زیر است:
- اینها، آنها، آنچه، آنکه، اینکه، اینجا، آنجا و وانگهى به صورت پیوسته نوشته میشود.
- همین و همان همواره جدا از کلمه پس از خود نوشته مىشود:
همین خانه، همان کتاب
استثنا: همینجا (با نیمفاصله)، همانجا (با نیمفاصله)
- هیچ همواره جدا از کلمه پس از خود نوشته مىشود و صرفاً در موارد زیر با نیمفاصله میآید:
هیچیک، هیچکدام، هیچکس
- چه جدا از کلمه پس از خود نوشته مىشود.
استثنا: چرا، چگونه، چقدر، چطور
- چه همواره به کلمه پیش از خود مىچسبد:
آنچه، چنانچه، خوانچه، کتابچه، ماهیچه، کمانچه، قبالهنامچه
- که جدا از کلمه پیش از خود نوشته مىشود:
چنانکه (با نیمفاصله)، آنکه (به معناي آن کسى که)
استثنا: بلکه، آنکه، اینکه
- به در موارد زیر پیوسته نوشته مىشود:
- هنگامى که بر سر فعل یا مصدر بیاید (همانکه اصطلاحاً «باى زینت» یا «باى تأکید» خوانده مىشود): بگفتم، بروم، بنماید، بگفتن (= گفتن)
- بهصورت بدین، بدان، بدو، بدیشان به کار رود.
- هرگاه صفت بسازد: بخرد، بشکوه، بهنجار، بنام
به در سایر موارد جدا نوشته مىشود.
- هرگاه «باى زینت»، «نون نفى»، «میم نهى» بر سر افعالى که با الف مفتوح یا مضموم آغاز مىشوند (مانند انداختن، افتادن، افکندن) بیاید، «الف» در نوشتن حذف مىشود:
بینداز، نیفتاد، میفکن
- بى همیشه جدا از کلمه پس از خود نوشته مىشود، مگر آنکه کلمه بسیطگونه باشد؛ یعنى معناى آن دقیقاً مرکب از معانى اجزاى آن نباشد:
بیهوده، بیخود، بیراه، بیچاره، بینوا، بیجا
- مى همواره جدا از کلمه پس از خود و با نیمفاصله نوشته مىشود:
مىگوید، مىنویسد
- هم همواره جدا از کلمه پس از خود نوشته مىشود، مگر در موارد زیر:
- کلمه بسیطگونه باشد: همشهرى، همشیره، همدیگر، همسایه، همین، همان، همچنین، همچنان
- جزء دوم تکهجایى باشد: همدرس، همسنگ، همکار، همراه (اگر پیوستهنویسىِ «هم» با کلمه بعد از خود، موجب دشوارخوانى شود، مانند همصنف، همصدا و همتیم، آن را جدا و با نیمفاصله مینویسیم: همصنف، همصدا و همتیم).
- جزء دوم با مصوت «آ» شروع شود: همایش، هماورد، هماهنگ (اگر قبل از حرف «آ» همزه در تلفّظ ظاهر شود، «هم» جدا نوشته مىشود:همآرزو، همآرمان).
تبصره: «هم» بر سر کلماتى که با «الف» یا «م» آغاز مىشود، جدا نوشته مىشود: هماسم، هممرز، هممسلک
- تر و ترین همواره جدا از کلمه پیش از خود نوشته مىشود،
مگر در:بهتر، مهتر، کهتر، بیشتر، کمتر
- ها (نشانه جمع) در ترکیب با کلمات به هر دو صورت (پیوسته و جدا) صحیح است، ولی ویکی شیعه برای ایجاد یکدستی در مقالات، جدانویسیِ «ها» را ترجیح میدهد؛ بنابراين، بايد اين نشانه جمع را جدا از كلمه و به صورت نيمفاصله بنويسیم؛ مانند درسها، کتابها
نشانه همزه
- همزه میانی
الف) اگر حرف پیش از آن مفتوح باشد، روى کرسى «ا» نوشته مىشود: رأفت، تأسّف، تلألؤ، مأنوس، شأن
تبصره۱: اگر پس از آن مصوّت «اى» و «او» و «ــِـ» باشد، در این صورت روى کرسى «یـ» نوشته مىشود: رئیس، لئیم، رئوف، مئونت، مطمئن، مشمئز
تبصره۲: در کلمات عربى بر وزن «مُتَفَعِّل» نظیر متأثّر، متأخّر، متألّم که در تداول، اولین فتحه آنها به کسره تبدیل شده، همان صورت عربى آن ملاک قرار گرفته است.
ب) اگر حرف پیش از آن مضموم باشد، روى کرسى «و» نوشته مىشود: رؤیا، رؤسا، مؤسّسه، مؤذّن، مؤثّر، مؤانست.
تبصره: اگر پس از آن مصوّت «او» باشد، در این صورت روى کرسى «ى» نوشته مىشود: شئون، رئوس
ج) اگر حرف پیش از آن مفتوح یا ساکن و پس از آن حرف «آ» باشد، به صورت ـآ/ آ نوشته مىشود: مآخذ، لآلى، قرآن، مرآت
د) در بقیه موارد و در کلّیه کلمات دخیل فرنگى با کرسى «ى» نوشته مىشود: لئام، رئالیست، قرائات، استثنائات، مسئول، مسئله، جرئت، هیئت، لئون، سئول، تئاتر، نئون، استثنا: توأم
- همزه پایانی
الف) اگر حرف پیش از آن مفتوح باشد (مانند همزه میانى ماقبل مفتوح)، روى کرسى «ا» نوشته مىشود: خلأ، ملأ، مبدأ، منشأ، ملجأ
ب) اگر حرف پیش از آن مضموم باشد (مانند همزه میانى ماقبل مضموم)، روى کرسى «و» نوشته مىشود: لؤلؤ، تلألؤ
ج) اگر حرف پیش از آن مکسور باشد، روى کرسى «ى» نوشته مىشود: متلألئ
د) اگر حرف پیش از آن ساکن یا یکى از مصوّتهاى بلند «آ» و «او» و «اى» باشد، بدون کرسى نوشته مىشود: جزء، سوء، شیء، بُطء، بطیء، سماء، ماء، املاء، انشاء
تبصره ۱: کلماتى مانند انشاء، املاء، امضاء و اعضاء در فارسى بدون همزه پایانى هم نوشته مىشود، که صحیح است و شیوه برگزیده ویکی شیعه هم همین است که در این موارد، همزه پایانی را حذف کنیم که با اصل مطابقت گفتار و نوشتار هم سازگار است.
تبصره ۲: هرگاه همزه پایانى ماقبل ساکن (بدون کرسى) یا همزه پایانى ماقبل مفتوح (با کرسى «ا») و یا همزه پایانى ماقبل مضموم (با کرسى «و») به یاى وحدت یا نکره متّصل شود، کرسى «ى» مىگیرد و کرسى قبلى آن نیز حفظ مىشود؛ جزئى، شیئى، منشائى، مائى، لؤلوئی
تبصره ۳: همزه پایانى بدون کرسى در کلمات انشاء، املاء، اعضاء، در فارسى، در اضافه به کلمه بعداز خود، غالباً حذف مىشود و به جاى آن «ى» میانجى مىآید. مانند «انشاى خوب» و «اعضاى بدن».
واژهها، ترکیبها و عبارتهای مأخوذ از عربى
* «و» و «ۃ»
«و» و «ۃ» در واژهها و ترکیبات و عبارات مأخوذ از عربى به صورتهاى زیر نوشته مىشود:
۱. «ۃ» اگر در آخرِ کلمه تلفّظ شود، بهصورت «ت» نوشته مىشود: حیات، صلات، مشکات، زکات و ... .
۲. اگر در آخرِ کلمه تلفّظ نشود، بهصورت «ـه/ ه» (هاى غیرملفوظ) نوشته مىشود: علاقه، معاینه، نظاره، مراقبه، آتیه و در این حالت از قواعد مربوط به «هاى غیرملفوظ» تبعیت مىکند: علاقهمند، نظارگان، معاینه بیمار، مراقبهاى
۳. در ترکیبات عربى رایج در فارسى، مانند کاملةالوداد، لیلةالقدر، ثقةالاسلام، خاتمةالامر، دایرةالمعارف، معمولاً بهصورت «ﺔ یا ۃ» نوشته مىشود، اما گاهى در بعضى از ترکیبات، مانند رحمتاللهعلیه، حجّتالاسلام و آیتالله، بهصورت «ت» مىآید.
اسامى خاص در متون قدیم و نام خانوادگى اشخاص، اگر با املاى عربى ثبت شده باشد، به همان شکل حفظ مىشود: مشکوةالدّینى، حیوةالحیوان. و اگر با املاى فارسى ثبت شده باشد بهصورت رحمتالله، حشمتالله نوشته مىشود.
* «الف کوتاه»
«الف کوتاه» همیشه بهصورت «الف» نوشته مىشود، مگر در موارد زیر:
۱. الى، على، حتّى، اولى، اوُلى؛
۲. اسمهاى خاص: عیسى، یحیى، مرتضى، مصطفى، موسى، مجتبى
تبصره: واژههایى مانند اسمعیل، هرون، رحمن که در رسمالخطّ قرآنى به این صورت نوشته مىشود در فارسى با «الف» نوشته مىشود: اسماعیل، هارون، رحمان. بعضى کلمات مانند الهی و اعلیحضرت را هم میتوان و بلکه باید بهصورت الاهى و اعلاحضرت نوشت.
۳. ترکیباتى که عیناً از عربى گرفته شده است: اعلامالهدى، بدرالدُّجى، طوبىلک، لاتُعَدُّ و لاتُحْصى، سِدرَةُالمُنتَهى، لاتُحصى (صیغههاى فعلى)
اسامى سورههاى قرآن (مانند یس، طه، و...) به شکل مضبوط در قرآن نوشته مىشود، اما در کلماتى مانند یاسین، آل طاها و ... قاعده تطابق گفتار و نوشتار رعایت مىشود.
* تنوین، تشدید، حرکتگذارى
آوردن تنوین، در صورتى که تلفّظ شود، الزامى است و به صورتهاى زیر نوشته مىشود:
۱. تنوین نصب: در همهجا بهصورت «اً/ ـاً» نوشته مىشود: واقعاً، جزئاً، موقتاً، عجالتاً، نتیجتاً، مقدمتاً، طبیعتاً، عمداً، ابداً (اگر بخواهیم بىتنوین خوانده شود: مطلقا، اصلا، ابدا.)
تبصره ۱: کلمههاى مختوم به همزه، مانند جزء، استثناء، ابتداء، هرگاه با تنوین نصب همراه باشد، همزه آنها روى کرسى «ى» مىآید و تنوین روى «الف» بعداز آن قرار مىگیرد: جزئاً، استثنائاً، ابتدائاً.
تبصره ۲: تاء عربى « ﺔ/ۃ»، اعم از آنکه در فارسى بهصورت «ت» یا «ه/ ـه» (هاى غیرملفوظ) نوشته یا تلفّظ شود، در تنوین نصب، بدل به «ت» کشیده مىشود و علامت تنوین روى الفى قرار مىگیرد که پس از «ت» مىآید، مانند نتیجتاً، موقتاً، نسبتاً، مقدمتاً، حقیقتاً؛
۲. تنوین رفع و تنوین جرّ: در همه جا بهصورت ـــٌـ و ـــٍــ نوشته مىشود و فقط در ترکیبات مأخوذ از عربى که در زبان فارسى رایج است، به کار مىرود: مشارٌالیه، مضافٌٌالیه، منقولٌعنه، مختلفٌفیه، متفقٌٌعلیه، بعبارۃٍ اُخرى، اباًعنجدٍ، اىّنحوٍکان.
گذاشتن تشدید همیشه ضرورت ندارد، مگر در جایى که موجب ابهام و التباس شود، که یکى از مصادیق آن همنگاشتها است. همنگاشت به واژههایى اطلاق مىشود که املاى واحد، اما دو تلفّظ و دو معنى متفاوت دارد؛ معین/معیّن؛ على/عِلّى؛ دوار/دوّار؛ کره/کرّه؛ بنا/بنّا
حرکتگذارى تنها در حدّى لازم است که احتمال بدخوانى داده شود: عُرضه/ عَرضه؛ حَرف/حِرَف؛ بُرْد/ بُرَد؛ سرْچشمه/سرِ چشمه
واژههاى داراى هجاى میانى «ـ وو ـ» با دو واو نوشته مىشود:
طاووس، لهاوور، کیکاووس، داوود
تبصره ۱: نوشتن «داود» با یک واو در جایی که رعایت رسمالخطّ قرآنى ضروری است، بلامانع است.
تبصره ۲: در مورد نام شخص، ضبط نهادىشده (مطابق شناسنامه) اختیار مىشود: کاوس، کاوسى
کلمات مرکب
- کلمات مرکبى که پیوسته نوشته مىشود
۱) کلمات مرکبى که از ترکیب با پیشوند ساخته مىشود، همیشه جدا نوشته مىشود، مگر مرکبهایى که با پیشوندهاى «به»، «بى» و «هم»، با رعایت استثناهایى، ساخته مىشود و احکام آن در «املاى بعضى از واژهها و پیشوندها و پسوندها» آمده است.
۲) کلمات مرکبى که از ترکیب با پسوند ساخته مىشود، همیشه پیوسته نوشته مىشود، مگر هنگامى که:
الف) حرف پایانىِ جزء اوّل با حرف آغازى جزء دوم یکسان باشد: نظاممند، آببان
ب) جزء اوّلِ آن عدد باشد: پنجگانه، دهگانه، پانزدهگانه
استثنا: بیستگانى (واحد پول)
تبصره: پسوند «وار» از حیث جدا و یا پیوستهنویسى تابع قاعدهاى نیست؛ معمولاً در جاهایی که معنای مثل و مانند میدهد، جدا و در موارد دیگر پیوسته نوشته مىشود:طوطىوار، فردوسىوار، طاووسوار، پرىوار بزرگوار، سوگوار، خانوار
۳) مرکبهایى که بسیطگونه است: آبرو، الفبا، آبشار، نیشکر، رختخواب، یکشنبه، پنجشنبه، سیصد، هفتصد، یکتا، بیستگانى
۴) جزء دوم با «آ» آغاز شود و تکهجایى باشد: گلاب، پساب، خوشاب، دستاس تبصره: جزء دوم، اگر با «آ» آغاز شود و بیش از یک هجا داشته باشد، از قاعدهاى تبعیت نمىکند: گاهى پیوسته نوشته مىشود، مانند دلاویز، پیشاهنگ، بسامد، و گاهى جدا، مانند دانشآموز، دلآگاه، زبانآور.
۵) هرگاه کاهش یا افزایش واجى یا ابدال یا ادغام و مَزج یا جابهجایى آوایى در داخل آنها روى داده باشد: هشیار، ولنگارى، نستعلیق، سکنجبین
۶) مرکبى که دستکم یک جزء آن کاربرد مستقل نداشته باشد: غمخوار، رنگرز، کهربا
۷) مرکبهایى که جدا نوشتن آنها التباس یا ابهام معنایى ایجاد کند: بهیار (بهار)، بهروز (بهروز)، بهنام (بهنام)
۸) کلمههاى مرکبى که جزء دوم آنها تکهجایى باشد و بهصورت رسمى یا نیمهرسمى، جنبه سازمانى و ادارى و صنفى یافته باشد: استاندار، بخشدار، کتابدار، آشپز
- کلمات مرکبى که جدا نوشته مىشود
۱) ترکیبهاى اضافى (شامل موصوف و صفت، و مضاف و مضافٌالیه): دستکم، شوراى عالى، هیئتِ وزیران، حاصلِ ضرب، صرفِ نظر، سیبزمینى، آبمیوه، آبلیمو
۲) جزء دوم با «الف» آغاز شود:دلانگیز، عقبافتادگى، کماحساس
۳) حرف پایانىِ جزء اول با حرف آغازىِ جزء دوم همانند یا هممخرج باشد: آییننامه، پاککن، کممصرف، چوببرى، چوبپرده
۴) مرکبهاى اتباعى و نیز مرکبهاى متشکل از دو جزء مکرر: سنگینرنگین، پولمول، تکتک، هقهق
۵) مصدر مرکب و فعل مرکب:سخن گفتن، نگاه داشتن، سخن گفتم، نگاه داشتم
۶) مرکبهایى که یک جزء آنها کلمه دخیل باشد: خوشپُز، شیکپوش، پاگوندار
۷) عبارتهاى عربى که شامل چند جزء باشد: معذلک، منبعد، علىهذا، انشاءالله، معهذا، بارىتعالى، حقّتعالى، علىاىّحال
تبصره: هر دو صورت نوشتارى «باسمهتعالى» و «بسمهتعالى» جایز است، اما پژوهشکده برای ایجاد وحدت رویه، صورت نخست را ترجیح میدهد.
۸) یک جزء از واژههاى مرکب عدد باشد: پنجتن، هفتگنبد، هشتبهشت، نُهفلک، دهچرخه
تبصره: بهاستثناى عددِ یک، که بسته به مورد و با توجّه به قواعد دیگر، با هر دو املا صحیح است: یکسویه؛ یکشبه؛ یکسره؛ یکپارچه
۹) کلمههاى مرکبى که جزء اوّل آنها به «هاى غیرملفوظ» ختم شود (هاى غیرملفوظ در حکم حرف منفصل است): بهانهگیر، پایهدار، کنارهگیر
تبصره: کلمههایى مانند تشنگان، خفتگان، هفتگى و بچگى، که در ترکیب «هاى» غیرملفوظ آنها حذف شده و به جاى آن «گ» میانجى آمده است، از این قاعده مستثنا است.
۱۰) کلمه با پیوستهنویسى، طولانى یا نامأنوس یا احیاناً پُردندانه شود: عافیتطلبى، مصلحتبین، پاکضمیر، حقیقتجو
۱۱) یک جزء کلمه مرکب، صفت مفعولى یا صفت فاعلى باشد: اخلالکننده، پاککننده
۱۲) یک جزء آن اسم خاص باشد: سعدىصفت، عیسىدم، عیسىرشته، مریمبافته
۱۳) جزء آغازى یا پایانى آن بسامد زیاد داشته باشد: نیکبخت، هفتپیکر، شاهنشین، سیهچشم
۱۴) هرگاه با پیوستهنویسى، اجزاى ترکیب معلوم نشود و احیاناً ابهام معنایى پدید آید:پاکنام، پاکدامن، پاکراى، خوشبیارى
نشانهگذاری
در نشانهگذاری چهار اصل را باید در پیش چشم داشت:
۱) یکدستی: رعایت یک شیوه نشانهگذاری در سرتاسر متن.
۲) فاصله: هر نشانه بدون فاصله از کلمه ماقبل و با فاصله از کلمه بعدی ميآيد، مگر خط فاصله یا «تیرک» در جایی که برای نشان دادن جمله معترضه به کار میرود، که با فاصله از کلمههای ماقبل و مابعد قرار میگیرد و نشانههای دوتایی مانند () و «»، که کلمه یا عبارتی را بدون فاصله در میان میگیرند.
۳) سادگی: پرهیز از زیادهروی و نشانههای اضافی.
نقطه (.)
نقطه مهمترین نشانه ویرایشی است و کاربرد آن به این شرح است:
۱) در پایان جملههای خبری: «انسان، مهربانی را دوست دارد.»
۲) در پایان جملههای انشایی، بهجز پرسشی و تعجبی: «خدایا، گناهان ما را ببخش.»
۳) در پایان هر یک از پانوشتهای ارجاعی یا توضیحی.
۴) پس از حرف یا حروف اختصاری: ج.ا.ا. (جمهوری اسلامی ایران)
۵) پس از شماره ردیف؛ اعم از رقمی، حرفی، اصلی، فرعی.
استثنا: در پایان مصرعها و بیتها نباید نقطه گذاشت.
ویرگول (،)
معنای ویرگول، درنگ کوتاه است و در موارد زیر به کار میرود:
۱) پس از منادا: «ای انسان، آگاه و بیدار باش.»
۲) میان جمله پایه و پیرو: «بر پایه آنچه دانشمندان گفتهاند، انسان موجودی چندبُعدی است».
۳) پس از گروه قیدی: «به زعم نگارنده، انسانِ نابخرد هرگز روی سعادت را نمیبیند».
۴) پیش و پس از بدل: «علی، مولا و سرور پرهیزگاران، شجاعترین جهادگری است که تاریخ اسلام به خود دیده است».
۵) پیش و پس از عبارت توضیحی: «در جنگ جهانی دوم، بهویژه در ماههای پایانی آن، همه کشورها به این نتیجه رسیدند که باید جهان را با همکاری و هماندیشی همه اقوام و ملل مدیریت کرد».
۶) به جای حرف عطف میان واژهها و جملههای همپایه: «نشستند، گفتند، برخاستند، اما چارهای نیندیشیدند».
۷) بعد از فعل وصفی: «خردمندی را پیشه خود کرده، گفتوگو را حرمت گزاریم».
۸) میان اجزای مختلف نشانی اشخاص، اماکن و منابع: «نهجالبلاغه، خطبه ۳».
۹) پس از نهادهای طولانی: «مطالعه کتابهای موجود در زمینه نگارش، گواه آن است که هنوز راه درازی در پیش داریم».
نکته: آوردن ویرگول پس از نهاد اشتباه است، مگر در مواردی مانند مورد شماره ۹.
۱۰) هر جا که لازم است خواننده درنگ کند: «ما، در خردمندی و خردپیشگی نجات خود را خواهیم یافت».
نقطهویرگول (؛)
نقطهویرگول برای درنگ است و در موارد زیر به کار میرود:
۱) میان بخشهای مستقل در جملات طولانی: «ناکامی، سرنوشت محتوم ما است؛ اگر تجربه نسلهای پیشین را نبینیم.»
۲) پیش از کلماتی که معمولاً در آغاز جملات توضیحی میآیند؛ به شرط آنکه جمله پیش از آنها تمام شده باشد: «ما مسلمانیم؛ یعنی جز در برابر حق و حقیقت، سر تسلیم فرود نمیآوریم»؛ «دانشمندان اسلامی شروح مهمی بر نهجالبلاغه نوشتهاند؛ مانند شرح ابنابیالحدید»؛ «گاهی از استدلال هم کاری ساخته نیست؛ مثلاً غرضورزان را نمیتوان از راه برهان تسلیم کرد».
۳) میان منابع متعدد در پانوشت: «علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۹، ص۱۲۰؛ حر عاملی، وسائلالشیعه، ج۴، ص۸۸».
۴) میان اقسام مجزا از یک مجموعه: «نهجالبلاغه در سه بخش تدوین شده است: خطبهها؛ نامهها؛ کلمات قصار».
دیگر نشانهها
- دو نقطه (:)
وظیفه اصلی این نشانه، تفسیر و توضیح است و در موارد زیر به کار میرود:
۱) پیش از عبارت توضیحی و تأییدی: «جنگ جهانی دوم، یک پیامد مثبت داشت: توافق بر سر تشکیل سازمان ملل»؛ «بهترین بندگان خداوند، پرهیزگاراناند: انّ اکرمکم عندالله اتقیکم».
۲) پیش از نقل قول مستقیم: خواجه عبدالله انصاری میگوید: «سخن گفتن جنایت است؛ تحقیقْ آن را مباح میکند».
۳) پیش از عبارتی که برای تفصیل و تقسیم میآید: «مذهب شیعه بر پنج اصل استوار است: توحید، معاد، نبوت، عدل، امامت».
- سه نقطه (...)
سه نقطه در این موارد به کار میرود:
۱) به جای محذوف: «صلح را همه دوست دارند: مسلمان، کافر، عرب، عجم، پیر، جوان و...».
یادآوری ۱: سه نقطه، جمله را از نقطه پایانی بینیاز نمیکند.
یادآوری ۲: سه نقطه برای آن است که معلوم کند جمله ادامه دارد؛ بنابراین اگر در جملهای کلمه یا علامتی دیگر همین وظیفه را بر عهده گرفت، وجود سه نقطه زائد خواهد بود: «بر نهجالبلاغه، کسانِ بسیاری شرح نوشتهاند؛ مانند ابنمیثم و ابنابیالحدید».
- گیومه («»)
کاربرد اصلی این علامت، برجستهنمایی است و موارد کاربرد آن بدین شرح است:
۱) محاصره منقول مستقیم:
پیاژه میگوید: «هر کس که به تو چیزی آموخت، تو را از لذت کشف آن، محروم کرد.»
6-2. برجستهسازی واژه یا واژههایی که نویسنده به هر دلیلی میخواهد نظر خواننده را بیشتر از حد معمول به آن جلب کند: ـ در میان ریشههای مشکلات و مسائل یک جامعه، برخی مهمتر، و احتمالاً یکی مهمترین است. به گمان من آن «یکی»، در جامعه ما، به شمار نیاوردن «تفاوتها» است.
6-3. برجستهسازی نام مقالات در پانوشت.
یادآوری 1: برای برجسته کردن عنوان کتابها و نام نویسندگان و اعلام دیگر، از علایم دیگری ـ غیر از گیومه ـ نيز استفاده میشود؛ مانند کج کردن حروف.
یادآوری 2: وقتی عبارتی داخل گیومه قرار گرفت، بدین معنا است که ناقل (نویسنده) در آن تصرفی نکرده است. چنانچه نویسنده، عبارتی را با تلخیص و یا تغییر نقل کرد، نباید آن را داخل گیومه قرار دهد و نیز لازم است در پانوشت، پیش از نقل نشانی منبع از علایم اختصاری «ر. ک:» استفاده کند. بدین ترتیب خواننده در مییابد که عبارت منقول، عین عبارات اصلی نبوده، برای اطلاع از آنها باید به منبع اصلی مراجعه کند. درون یا بیرون گیومه گذاشتن نقطه پایانیِ جملهای که در گیومه قرار گرفته است، بستگی به تمام شدن یا نشدنِ جمله پیش از آن دارد؛ یعنی اگر جمله پیش از جمله قرارگرفته در گیومه، تمام شده و به اصطلاحْ یصِحُّ السکوتُ علیه است، جملهای که درون گیومه قرار دارد، مستقل حساب میشود و بنابراین نقطه پایانی آن را در درون گیومه میگذاریم؛ اما اگر جمله پیشینْ تمام نشده و جمله قرارگرفته در گیومه، آن را تمام میکند، نقطه را بیرون گیومه میگذاریم.
- پرسشنما (؟)
از این نشانه در دو جا استفاده میشود: 7-1. در پایان جملههای پرسشی. 7-2. برای نشان دادن تردید: «شب قدر، شامگاه نوزدهم (؟) ماه مبارک رمضان است.»
- نشانه تعجب (!)
این نشانه، اختصاصی به تعجب ندارد و برای نشان دادن دیگر حالات عاطفی نیز از آن استفاده میشود. بدین قرار: 8-1. در پایان جملههای عاطفی: دعا، نفرین، آرزو، تعجب، تحسر، تأسف، تحسین. ـ وای بر ما! (تأسف) ـ علی اي همای رحمت، تو چه آیتی خدا را! (تعجب) ـ چه دلیرمردی بود او! (تحسین) 8-2. پس از جمله امری، اگر قصد تأکید بیشتر و خاصی باشد: «مظلومان، به پا خیزید!»
- پرانتز ()
وظیفه اصلی این نشانه توضیح است. بدین شرح: 9-1. بیان سال ولادت و وفات: «غزالی (455-405) کتابهای بسیاری در ردّ اسماعیلیه نوشت.» 9-2. بیان معادل برای کلمات یا اصطلاحات: «منطق، پنج راه برای گفتوگو با خصم (مخالف) پیش مینهد.» 9-3. بیان منبع و نشانی آن در متن. یادآوری: چنانچه توضیح کلمه یا مفهومی، نیاز به عبارتی کامل داشت، نمیتوان از آن در پرانتز استفاده کرد. در اینگونه موارد میتوان از خط تیره یا ارجاع به پانوشت سود جست.
- کروشه ( [ ] )
کروشه یا قلاب برای افزودن کلمه یا عبارتی به متن اصلی است: «نزدیک است مردم را، محاسبه ایشان، و[لی] آنان غفلت میورزند.» (سوره انبیاء، آیه 1) در هر نفس دو نعمت [حداقل] موجود است... . (سعدی، دیباچه گلستان)
- نیمخط (-)
نیمخط یا خط تیره در موارد زیر به کار میرود: 11-1. پیش و پس از جمله معترضه: به اجاقی ـ طمع شعله نمیبندم ـ خُردک شرری هست هنوز؟» یادآوری 1: جمله معترضه را با ویرگول نیز میتوان متمایز کرد؛ ولی آن در صورتی است که نویسنده سهم و ارتباط بیشتری برای آن جمله در عبارت قائل باشد. یادآوری 2: جمله معترضهای که میان نیمخطها قرار میگیرد، لازم نیست جمله کامل باشد: «نویسندگی خلاق ـ در معنای جهانیاش ـ هنوز در ایران شناخته شده نیست.» 11-2. پیش از بندهای تقسیمی؛ اگر نخواهیم از عدد و حروف استفاده کنیم. 11-3. بین اعداد به جای «تا»: «مولوی در نخستین ابیات مثنوی (18-1) از غربت انسان سخن میگوید.» 11-4. میان اجزای ترکیبهای مزجی: «اوضاع سیاسی- اجتماعی کشور» و «دایره عقیدتی- سیاسی ارتش».
- ممیّز (/)
از این علامت، بیشتر برای جداسازی استفاده میشود؛ مانند جداسازی تاریخ هجری از میلادی، یا جداسازی دو مصرع یک بیت از هم.
نوشتن تاریخها
- برای نوشتن تاریخ روز را با عدد، ماه را با حروف و سال را با عدد وارد کنید. برای مثال
- «۲۲ خرداد ۱۳۸۸» درست
- «بیستودوم خرداد ۱۳۸۸» غلط
- «۱۳۸۸/۳/۲۲» غلط
- «۲۳-۰۱-۲۰۱۱» غلط
- معمولاً به تاریخها پیوند داده نمیشوند.
- برای اشاره به یک بازهٔ زمانی خاص، دو تاریخ مورد نظر را با حداقل تکرار با حرف اضافهٔ «تا» از هم جدا کنید. برای مثال: «۵ تا ۷ شهریور ۱۳۴۷» و «۵ شهریور تا ۹ مهر ۱۳۴۷».
- استفاده از تاریخها بدون ذکر سال نامناسب است مثل «۲ مرداد». مگر آنکه سال مورد نظر در متن کاملاً آشکار باشد.
- دههها با عدد نوشته میشوند: «دههٔ ۱۹۸۰»
- سدهها و هزارهها معمولاً با حروف نوشته میشوند: «قرن هفتم هجری قمری»، «هزارهٔ اول هجری شمسی» و «
سدهٔ ۱۹ میلادی». - نکته: ماههای قمری به صورت استانداردشدهٔ زیر نوشته میشوند:
- محرم، صفر، ربیعالاول، ربیعالثانی، جمادیالاول، جمادیالثانی، رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذیقعده، و ذیحجه
- نکته: برای ذکر نام ماههای میلادی از لفظ فرانسوی آنها استفاده میشود:
- ژانویه، فوریه، مارس (
مارچ)، آوریل (آپریل)، مه (می)، ژوئن (جون)، ژوئیه (جولای)، اوت (آگوست)، سپتامبر، اکتبر، نوامبر و دسامبر.
- ژانویه، فوریه، مارس (
منابع
- دستور خط فارسی، مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، چاپ چهارم، ۱۳۸۴ش.